🔻آقای ناطق! با استدلالهای سابقتان چه کنیم؟ 🔹آقای ناطق نوری اخیرا در مصاحبه‌ای گفته‌اند «از نظر من، تصرف سفارت آمریکا به‌عنوان «لانه جاسوسی» اشتباه بزرگی بود؛ به‌نظر می‌رسد بسیاری از گرفتاری‌ها از همان نقطه آغاز شد. وقتی بخواهیم راهکار پیشنهاد کنیم باید بدانیم مشکل چیست. مگر در سایر سفارت‌خانه‌ها در دنیا قسمتی برای امور اطلاعاتی و جاسوسی وجود ندارد؟ آنجا را اشغال کردند و آمریکا هم در یک عمل متقابل سفارت خانه ما را گرفت و پول‌های ما را بلوکه کرد. از آن زمان، مجموعه‌ای از مشکلات و واکنش‌ها ادامه پیدا کرد که به نظر من ناشی از همان تصمیمات اولیه بود.» 🔹فارغ از دو سه اشتباه تاریخی که در این جملات وجود دارد و خلاف واقعیت است، چیزی که به نظرم مهم‌تر است، تغییر بلوک‌بندی سیاسی رجال مملکتی است. آقای ناطق سالها جزو چهره‌های اصلی جریان راست کشور بود که یکی از مهمترین مشخصاتشان «حمایت از آمریکاستیزی تاریخی انقلاب اسلامی» بود. یعنی منطبق با نگاه امام، آمریکا را دشمن بزرگ انقلاب و ایران می‌دانستند، مدافع تسخیر سفارت آمریکا به عنوان یک اقدام مهم، درست و قابل افتخار بودند؛ و مذاکره و تعامل با آمریکا را به ضرر ایران می‌دانستند. این طیف بر اساس نگاه امام معتقد بود رابطه ایران و آمریکا به خاطر سرشت استکباری آمریکا، اصلاح‌ناپذیر است و مدافعان بهبود رابطه با آمریکا را هم غیرواقع‌بین می‌دانست. این طیف برای هرکدام از این مراحل و مقاطع هم استدلاهای تاریخی و سیاسی اقامه می‌کرد. 🔹موضع اخیر آقای ناطق نوری دو ساحت دارد: سیاسی و تاریخی. ساحت سیاسی که من خیلی به آن کاری ندارم نشان می‌دهد ایشان از بلوک سابق خود به بلوک حامیان تعامل و مذاکره پیوسته است. دامنه‌ی این تجدیدنظر طلبی در آمریکاستیزیِ آقای ناطق، به مسائل اخیر و یک دهه گذشته هم منحصر نمانده و تا تسخیر سفارت آمریکا در سال ۵۸ پیش رفته است. آنچه بیشتر با آن کار دارم ساحت تاریخی است. آقای ناطق نوری چنددهه جزو مدافعان تسخیر سفارت آمریکا بوده و این «دفاع» نه از جنس هواداری‌های هوراکشِ استادیومیِ استقلال پرسپولیسی، بلکه از جنس هواداری عقیدتی و متکی به استدلال بوده است. تکلیف مستمعین موضع امروز آقای ناطق با آن استدلال‌ها چه باید باشد؟ تکلیف خودِ آقای ناطق با استدلال‌های پیشینش چیست؟ چه چیزی تغییر کرده؟ رخدادهای سال ۵۸ و ۵۹ یا منظومه تحلیلی آقای ناطق؟ مثلا ایشان در سخنرانی سالگرد تسخیر لانه جاسوسی در سال ۱۳۷۲ این اقدام را باعث "درهم شکستن اسطوره شکست ناپذیری آمریکا" و یکی از اثرات آن را "حذف لیبرال‌ها و محافطه‌کارها از پستهای حکومتی" دانسته است. در بخش دیگر صحبتهایشان هم بحثهای تئوریکی درباره استکبار و لزوم مبارزه با آن داشته‌ و گفته‌اند "مبارزه ما با آمریکا، یک مبارزه تاکتیکی و شعاری نیست، بلکه ریشه ایدئولوژیکی دارد و این دستور قرآن است که باید با ظالمان و ستمگران مبارزه کنیم." در بخش دیگر این سخنرانی گفته‌‌اند "ارتباط ما با آمریکا، رابطه گرگ و میش است که خوی گرگ، درندگی است. و تا زمانی که خوی تجاوز و درندگی دارد، شعار ملت ما مرگ بر آمریکااست." خب حالا ۳۲ سال پس از این سخنرانی، آقای ناطق تسخیر سفارت آمریکا را اشتباه دانسته‌اند! این یعنی دیگر تسخیر، اسطوره شکست‌ناپذیری آمریکا را درهم نشکسته است؟! یا کنار رفتن لیبرال‌ها از حکومت، از اثرات تسخیر لانه نبوده است؟ یا به این نتیجه رسیده‌اند مبارزه ما با آمریکا ایدئولوژیکی نیست؟ یا رابطه ما با آمریکا گرگ و میش نبوده است؟؟ 🔹واقعا قصد توهین و تشبیه ندارم و برای رساندن بهتر مطلبم می‌گویم. فرض کنید کسی سال‌ها در دوقطبی امیرالمومنین(ع) با اهل سقیفه، حامی امیرالمومنین بوده و استدلال‌هایی داشته باشد. پس از دو دهه یک دفعه بگوید در اتفاقات آن سال‌ها حق با علی(ع) نبود، با اهل سقیفه بود. اینجا چه باید کرد؟ به صرف چرخش و تغییر امروزینِ او، واقعیات تاریخی که او رویشان تکیه می‌کرده هم تغییر می‌کنند؟ استدلال‌هایی هم که او در این سال‌ها در حقانیت یک طرف اقامه کرده، باطل می‌شود؟ این حق هر فردی است که مواضع سیاسی‌‌اش را تغییر بدهد، ولی به نظرم تلاش برای تغییر واقعیات تاریخی برای توجیه مواضع امروزمان، جفا در حق تاریخ است. کاش آقای ناطق هم با خودشان و هم با تاریخ، صادق باشند. ✔️ جامعه نیازمند تبیین و آگاهیست 👈 👇 بصیرت ظهور &ایتا👇 eitaa.com/basiratezohor  👈 👇 https://splus.ir/basiratezohor