۲۲ذی الحجه...سالروز شهادت میثم تمار_فدایی ولایت
🍀روزی مولا امیرالمومنین حضرت علی (علیه السلام) به بازار برده فروش ها میرن ... برده ها رو خوب نگاه میکنن..
بین اون همه برده چشم حضرت به برده ای نحیف و لاغر میوفته که داشت به حضرت نگاه میکرد⛓...
✨ مولا نزدیک اون میرن و به صاحب برده ها میگن که این برده رو چند میفروشی❓
گفت:پنجاه دینار...
مولا گفتن میخرمش...
صاحب برده ها گفت ببخشید اشتباه گفتم قیمتش صد دیناره...
مولا فرمودن میخرم...❗️
فرد وقتی دید مولا امیرالمومنین حضرت علی (علیه السلام) اینقدر خواهان هستن طمع کرد و دوباره قیمتو برد بالا💸...
خلاصه هر قیمتی میگفت مولا می گفت می خرم...تا اینکه بالاخره برده ی نحیف با چهار صد و پنجاه دینار به مولا فروخته شد💰...
امام راه افتادن و برده ی نحیف هم مثل کودکی که پشت سر مادر راه میرود🚶🏻...
آهسته پشته سر مولا گام بر میداشت👣...
اصحاب مولا به حضرت گفتن آقا دیدید که چه کلاهی سرتون رفت⁉️ برده ای با این وضعیت جسمانی رو چهارصد و پنجاه دینار بهتون فروختن...‼️
مولا با تبسمی فرمودند سر علی کلاه نرفت😊...
من برده ای را خریدم که برای حسینم جانش را با عشق میدهد👑...
کسی که زبانش را میبُرند به جرم اینکه عاشق و دلباخته ی حسینم است💔...
✨این برده
#میثم_تمار است...✨
📚 الاصابة فی تمییز الصحابة
سروش👇
http://sapp.ir/basiratezohor
بصیرت ظهور &ایتا👇
eitaa.com/basiratezohor