هدایت شده از LIBANIRAN
✳️ برای سرش جایزه گذاشته بودند اما نزدیک فرمانده اسرائیلی‌ها می‌رفت، عکس می‌گرفت و مواضع را شناسایی می‌کرد «كوهی را در نظر بگيريد که پایينش تقريباً زمينی صاف بود. ما بالای این کوه بوديم و تانك‌های اسراییلی‌ها هم آن پایين آمده بودند. فرمانده ‌تانك‌ها بیرون تانک بود و با دوربين كه نگاه می‌كرديم، می‌ديديم که در حال دستور دادن به اطرافیانش است. چمران عينكش را زد، سوار موتور شد و دوربين عكاسی‌اش را هم برداشت و به طرف اسراییلی‌ها رفت. چون زبان فرانسه را هم خوب بلد بود شروع به مصاحبه با اسراییلی‌ها کرد؛ از تانك‌ها، از فرمانده‌اش و از مواضعشان عكس گرفت. ما در بالا بودیم و ‌وقتی می‌ديدم كه چمران کنار تانك‌ها با فرمانده صحبت می‌كند، قلب من می‌خواست از سينه‌ام بيرون بياید. اگه می‌شناختندش كه دیگر چمران به دست ما نمی‌آمد.‌ چون اسراییلی ها برای سر چمران جایزه گذاشته بودند. خيلی خطرناك بود. با فرمانده گروهان تانك اسراییلی مصاحبه می‌كرد حتی عكس می‌گرفت از آن‌ها. كاملاً از نزديك شناسايی كرد و برگشت. بعداً هم آمد و دستور حركت‌هايی داد كه منجر شد با چند تا شليك برنامه، تانك‌ها فرار كردند و در منطقه نماندند. درواقع، آنقدر آدم شجاعی بود.» 📌برگرفته از خاطره نصرالله اسدالهی، از همرزمان دکتر مصطفی چمران در لبنان در گفت‌وگو با گروه تاریخ شفاهی موسسه ◽️ ۳۱ خرداد، سالروز شهادت دکتر چمران 🆔 https://t.me/imammoussasadr