بصیر
بصیر
سر قبر نشسته بودم ، باران می آمد🌧 . روی سنگ قبر نوشته بود: «
#شهیدمصطفی_احمدی_روشن
» از خواب پریدم . مصطفی ازم خواستگاری کرده بود ولی هنوز عقد نکرده بودیم . بعد از ازدواج
#خوابم
را برایش تعریف کردم . زد به خنده و شوخی گفت : «بادمجون بم آفت نداره»☺️ ولی یکبار خیلی جدی پیاپی اش شدم که «کی
#شهید
میشی مصطفی⁉️» مکث نکرد گفت:«
#سی_سالگی
»👌 باران می بارید🌧 شبی که خاکش می کردیم 😭
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
#شهید_هسته_ای
🌹🍃🌹🍃 ┄┅══✼♡✼══┅┄
https://sapp.ir/basir.markazi
https://eitaa.com/basirmarkazi
@ham_safare_ba_shohada