خاطرات یه معلم ارسالی مخاطبین سلام روزتان بخیر یک روز پای صندوق رای از صبح که از خواب بلند شدم جوری صبحانه خوردم که بتوانم تا عصر شرایط کاری را تحمل کنم . ما در شرایط جنگی نابرابر در عصر رسانه های ارتباطی قرار گرفته ایم امپراطوری رسانه ای قدرت تخریب بالایی دارد . و امروز هم خوب می دانستم که در یک میدان جنگ شناختی قرار خواهم گرفت که از هر طرف ترکش های عدم آگاهی و عدم شناخت بر من فرو خواهند آمد می دانستم که تا یک اندازه ای قادر به تحمل و صبر این شرایط هستم و بعضی جاها کم خواهم آورد ... بسم الله الرحمن الرحیم را گفتم . آیت الکرسی و سوره قریش را خواندم و صلوات فرستادم و وارد سالن شدم . با این سالن خاطره داشتم . اولین بار بود که در انتخابات در این سالن و مدرسه بودم . اما برای جلسات شبهای محرم ۱۳ شب در این سالن با ائمه دل دادیم و جان گرفتیم عرض ارادت بالای هزار نفر از محبان اهل بیت علیهم السلام را دراین سالن شاهد بودم. دلم با این خاطره کمی آرام گرفت محیط برایم آرام بخش یود و سرمایش را کمتر احساس کردم . کنار صندوق بخاری نبود اما گرمای خاصی وجود داشت افرادی که با عشق از اول صبح قبل از شروع رای گیری آمده بودند آن هم در این سوز سرما و باد سرد، "سُم "بود و" سُم". رای گیری شروع شد کنار صندوق تا ظهر ایستادم و انواع افکار و عقاید انواع پوشش و انواع اخلاق و رفتار را به تماشا نشستم . رفت وآمد خوب بود صبح آن هم در سوز سرما میان باد و طوفان سرد بعضی ها چقدر اراده و چقدر شجاعت و چقدر صداقت و عشق به خودشان وطن شان و مردم شان و دین شان و فرزندشان و رهبرشان و...داشته اند که برای دادن رای آمده بودند .من با تمام وجود باید برایشان دست بزنم و دعای شان کنم . چقدر شما را به خاطر این شجاعت و عشق و ایثار دوست می دارم. عشق معنای عجیبی دارد که شما در این شرایط ازخانه بیرون آمده اید . شجاعت معنای جالبی دارد که در جنگ شناختی نباخته اید عوض نشده اید و سرباز دشمن نشده اید . ایثار مفهوم عمیق وپر رمز و راز است که برای دیگران حتی نفس کشیدن و جان دادن هم قابلی ندارد اما اجری که نصیب خود فرد می شود با هیچ چیز برابری نمی کند. و خداوند که خود کمال مطلق همه صفات شایسته و بایسته است چقدر مهربان و حکیمانه برای فطرت ما همه این صفات را بخشیده است.