#تشرفات
#مسجد_مقدس_جمکران
💎تشرف حسن بن مثله ي جمکرانی به محضر مبارک امام زمان ارواحنافداه، در مسجد مقدس جمکران....
🔆به مناسبت شب ١٧ ماه مبارک رمضان؛ سالروز تأسيس مسجد مقدس جمکران به دستور مبارک امام زمان ارواحنافداه در بیداری.....
1⃣ بخش اول
💠 مسجد مقدس جمکران قم؛ جایگاه عشاق و منتظران امام زمان ارواحنا فداه 💠
▫️دستور بنای این مسجد مقدس در بیداری نه خواب و مکاشفه ، بدستور مبارک شخص شخیص وجود نازنین امام مهربان صادر شده است.
و اما حکایت آن :
🎇🌠🌌🌠🎇
آیا میدانید این مسجد با عظمت و پر معنویت چگونه ساخته شد؟ چرا پایگاه و مرکز ملاقات با حضرت بقیة الله علیه السلام گردید؟
در کتاب بحارالانوار جلد ۵۳ صفحه ۲۳۰ و کتاب « تاریخ قم » و کتاب « مونس الحزین » و کتاب « نجم الثاقب » نقل شده است.
✍ شیخ عفیف و صالح « حسن بن مثله جمکرانی » فرمود:
من در شب سه شنبه هفدهم ماه مبارک رمضان سال۳۹۳ هجری قمری (مطابق با سوم مرداد۳۸۲ و همزمان با ۲۰ ژوئیه ۱۰۰۳ میلادی) در منزل خود در قریه «جمکران» خوابیده بودم، ناگهان در نیمه های شب، جمعی به در خانه ی من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند: بر خیز که حضرت بقیة الله امام مهدی (علیه السلام) تو را میخواهد.
💎 من از خواب بر خواستم و آماده می شدم که در خدمتشان به محضر حضرت ولی عصر علیه السلام برسم و خواستم در آن تاریکی پیراهنم را بردارم، گویا اشتباه کرده بودم و پیراهن دیگری را بر می داشتم و میخواستم بپوشم، که از همان جمعیت صدائی آمد که به من می گفت: آن پیراهن تو نیست، به تن مکن! تا آنکه پیراهن خودم را برداشتم و پوشیدم.
💎 باز خواستم شلوارم را بپوشم، دوباره صدائی از خارج منزل آمد که آن شلوار تو نیست، نپوش! من آن شلوار را گذاشتم و شلوار خودم را برداشتم و پوشیدم.
و بالاخره دنبال کلید در منزل می گشتم، که در را باز کنم و بیرون بروم، صدائی از همانجا آمد که می گفتند: در منزل باز است، احتیاجی به کلید نیست.
وقتی به در خانه آمدم، دیدم جمعی از بزرگان ایستاده اند و منتظر من هستند! به آنها سلام کردم، آنها جواب دادند و به من «مرحبا» گفتند.
💎 من در خدمت آنها به همان جائی که الان مسجد جمکران است، رفتم. خوب نگاه کردم، دیدم در آن بیابان تختی گذاشته شده و روی آن تخت فرشی افتاده و بالشهائی گذاشته شده و جوانی تقریبا سی ساله بر آن بالشها تکیه کرده، و پیر مردی در خدمتش نشسته و کتابی در دست گرفته و برای آن جوان میخواند و بیشتر از شصت نفر در اطراف آن تخت مشغول نمازند.
این افراد بعضی لباس سفید دارند و بعضی لباسهایشان سبز است.
💎 آن پیر مرد که حضرت «خضر» علیه السلام بود مرا در خدمت آن جوان که حضرت بقیة الله ارواحنا فداه بود، نشاند و آن حضرت مرا به نام خودم صدا زد و فرمود:
«حسن مثله» می روی به «حسن مسلم» می گوئی تو چند سال است که این زمین را آباد کرده و زراعت می کنی و آنچه را تا بحال از این زمین استفاده کرده ای باید بدهی تا در روی آن زمین مسجدی بنا کنیم.
و به «حسن مسلم» بگو: این زمین شریفی است، خدای تعالی این زمین را بر زمینهای دیگر برگزیده است و چون تو این زمین را ضمیمه ی زمین خود کرده ای خدای تعالی دو پسر جوان تو را گرفت ولی تو تنبیه نشده ای و اگر از این کار دست نکشی خدا تو را به عذابی مبتلا کند که فکرش را نکرده باشی....
◀️ ادامه دارد......
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
☀️
@basoyazoohor