قد و بالایش ستودنی بود
وقتی که عمامه میگذاشت، حسین یاد جدش پیامبر میافتاد با تبسم نگاهش میکرد و زیر لب برایش آیة الکرسی میخواند
علی اکبر متوجه بیتابی پدر شد اما به میدان رفت اندکی بعد به بهانه طلب آب نزد پدر برگشت
علی میدانست آبی در خیمه ها نیست اما برای آرامش دل بابا دنبال بهانه بود که بازگردد و اندکی دیگر بابا نگاهش کند
مناعت طبع پدر را می شناخت
لذا طلب آب کرد
حسین برای آنکه بگوید آبی نیست از کام عطشانش بر کام تشنه علی عطش ریخت
و وداعشان ، تشنگی را سیراب کرد
#حسین🖤
#علیاکبر ❤️
@bavareparvanegi