فیروزه های انتظار، کبودند
بلاها همه نازل و حاضرند
آسمان با زمین در قهر و انقطاع است
ما کجا شکایت بریم؟
نه پیامبری دیدیم نه امامی
نه روزگار با ما سازگار است
نه بلاها دلسوزند
جمعه ها غروب میکنند و بغضها میترکند
انارها خون می بارند و سیبها گریانند
کی دست خوشه چین تو انگور اوقاتمان را خواهد چید؟! کی از شراب طهورای ظهورت بر جام کام ما خواهی چکاند؟!
پس کی خستگی هایمان درخواهد آمد؟!
@bavareparvanegi