باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
باور پروانگی🇵🇸🖤🇱🇧
دلش می خواست نگین انگشتری بابایش را ببوسد اما نشد موقع وداع خواب بود هول و هراسِ بی عمو شدن؛ حواس
انگشترهاتون رو دربیارید