سر بر آستانِ شانه ات که میگذارم ؛ یکپارچه نور میگیرد بصیرتم و عنانِ اختیارم را جبری جاذبه وار به کف میگیرد حلقه ی انگشتانت به حلقه ی زلف پریشان زنجیر می شود و هر آنچه هست به اسارت لحظه های با تو بودن در میایند @bavareparvanegi