ماه قرص کامل بود و از لابلای روزنه ها به داخل خانه می‌تابید در عین ناباوری کودکی به دنیا آمده بود که پیش از این آثاری از وجودش هویدا نبود ابومحمد [امام حسن عسکری](ع) ندا برآورد که:‌ای عمه! پسرم را نزد من بیاور. نوزاد را به سوی او بردم. آن حضرت دستانش را زیر ران‌ها و کمر او قرارداد و پا‌های او را بر سینه خود گذاشت. آنگاه زبانش را در دهان او کرد و دستانش را بر چشم‌ها و گوش‌ها و مفاصل او کشید. پس از آن گفت: پسرم! سخن بگو. آن نوزاد زبان گشود و گفت: شهادت می‌دهم که خدایی جز خدای یکتا نیست و هیچ شریکی برای او وجود ندارد و شهادت می‌دهم که محمد (ص)، فرستاده خداست. آنگاه بر امیر مؤمنان علی (ع) و دیگر امامان درود فرستاد تا به نام پدرش رسید....🌸🍃❤️ ❤️ @bavarepatvanegi🌸🍃