خونریزی شَدیدی داشت... داخِلِ‌اتاقِ‌عمل، دکتر اِشاره کرد که چآدُرم رو دربیارم تا راحت‌تر مَجروح رو جابه جا کنم... گوشه‌ی چآدُرم رو گرفت و بُریده بُریده گفت : "مَن دارَم میرَم که چادُرت رو در نیاری..." چآدُرم تو مشتش بود که شَهید شد..:) به روایت پَرستارِ جنگ:) شرمنده‌ام ای‌شهید😔 🌸|