👆🏻 ادامه متن نامه؛ شورای نگهبان بعد از اعلام صلاحیت‌ها همانند قاعده فراغ دادرس وظیفه‌اش پایان‌یافته تلقی می‌شود، خصوصاً اینکه قانون اساسی در اصل ۱۱۰ تصریح می‌کند که صلاحیت داوطلبان را قبل از انتخابات بررسی می‌کند. این وظیفه یک‌بار و قبل از شروع فعالیت انتخاباتی است و مهم‌تر آنکه این‌گونه انذار و تحذیرها از سوی شورای نگهبان عملاً آزادی بیان نامزدها را سلب و مآلا مانع انتخاب آزاد مردم و اعمال حق رأی آنان خواهد شد. با تأکید بر مراتب مذکور در خصوص صلاحیت آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد نکات زیر را از جهت حقوقی و با انگیزه خیرخواهانه لازم به ذکر می‌دانم، چراکه به‌صورت غیرمستقیم و نیمه‌رسمی اشاره به رد صلاحیت ایشان شده و می‌شود؛ ۱- صلاحیت آقای احمدی‌نژاد مسبوق به احراز است چراکه در دو دوره صلاحیت ایشان با توجه به معیارهای قانون اساسی تأیید گردیده و ۸ سال مسئولیت ریاست قوه مجریه را بر عهده داشته‌اند لذا نمی‌توان به عدم احراز صلاحیت متوسل شد، بلکه عدم‌تأیید ایشان به‌منزله احراز عدم صلاحیت است. برای عدم صلاحیت باید دلایل روشن و قاطعی وجود داشته باشد به این معنا که آقای دکتر احمدی‌نژاد تمام یا برخی از صفات اصل ۱۱۵ را ازدست‌داده باشد. باید به افکار عمومی پاسخ داد کدام صفت و با کدام دلیل ازدست‌رفته است؛ رجل سیاسی و مذهبی؟ اعتقاد و ایمان به مذهب رسمی کشور؟ امانت‌داری و تقوا؟ اعتقاد به مبانی جمهوری اسلامی؟ ایرانی‌الاصل بودن؟ تابعیت ایران؟ کدام‌یک؟ مقام معظم رهبری در یکی از سال‌های دهه‌ی ۸۰ در دیدار حضوری شورای نگهبان نسبت به کسانی که صلاحیت آنان مسبوق به تأیید از سوی شورا بوده است، تأکید ویژه بر استصحاب صلاحیت داشتند، لذا رد صلاحیت باید مبتنی بر دلیل مسلم مبنی بر از دست دادن صلاحیت و اعلام آن باشد و نیز مطابق بند ۲-۱۱ سیاست‌های کلی انتخابات باید این دلایل به‌صورت مکتوب به داوطلب، در صورت درخواست اعلام شود. بند ۲-۱۱ تصریح می‌کند: پاسخگویی مکتوب در خصوص دلایل ابطال انتخابات و رد صلاحیت داوطلبان در صورت درخواست آنان. ۲- بیان مکرر رهبر معظم در تأیید کارکرد دولت‌های نهم و دهم و شهادت ایشان بر حفظ و حمایت از عزت اسلامی ملت و احیای ارزش‌ها و اصول انقلاب توأم با پاکدستی و پرکاری و خدمت شبانه‌روزی و بی‌شائبه به مردم، تأیید توفیق در مدیریت کشور و تدبیر امور و نیز بیانگر امانت‌داری و ایمانِ رئیس‌جمهور وقت از سوی ایشان است. بعدازاین شهادت ادعای فقدان اوصاف لازمه داوطلبی جز با ادله بی‌شائبه و مسلم ممکن نیست. ۳- رد صلاحیت کسی که طبق نظرسنجی‌های مختلف از نهادهای متعدد نفر اول یا دوم اعلام‌شده است، هم بی‌توجهی به شهادت مردم است و هم بی‌توجهی به‌حق انتخاب مردم. آیا برای شورای محترم نگهبان شهادت هزاران نفر از جامعه اسلامی ایرانی بر صدق و پاکی و سلامت اخلاقی و شایستگی‌های سیاسی و اجرایی کافی نیست؟ آیا در میان این خیل علاقه‌مندان ۴۰ مسلمان مؤمن وجود ندارد تا شهادت آنان برای شورا حجت آور باشد؟ ۴- قدرت سیاسی و بین‌المللی ایران اسلامی که حکومتی مستقل و با اعلام سیاست نه شرقی و نه غربی، قدرت بزرگ مستقل جهانی است، مرهون مردم است. کاهش و از دست دادن این پشتوانه عظیم و ثروت غنی الهی ضربه به بنیان‌های مستحکم انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است. این امر در گرو مشارکت فراگیر مردم در تعیین سرنوشت و اعمال حق خدادادی تعیین سرنوشت مذکور در اصل ۵۶ قانون اساسی است. رد صلاحیت نفر اول یا دوم نظرسنجی‌های مردم قطعاً آسیب به این حق ملت و تضییع این منبع قدرت خالص و الهی است. زمان برگزاری انتخابات، فرصتی برای احیای امید و انگیزه ملی برای اصلاح سیاست‌ها و رفع مشکلات از طریق فرصت انتخابات آزاد و برابر حاصل‌ می شود و اکنون نیز چنین است. امید بوده و هست که با ردصلاحیت‌های توجیه‌ناپذیر و مغایر با معیارهای اعلامی شورای نگهبان علیرغم اشکالات آن این خیزش ملت برای تقویت و ارتقای کشور و رفع مشکلات و دشواری‌ها به یاس منجر نشود و شورای نگهبان به تأکید امام راحل در مرحله دوم انتخابات مجلس سوم در باب توجه به مصالح اسلام و کشور توجه ویژه و مکرری داشته باشند. آنجا که فرمودند: «کسانی که احتیاط یا وسوسه در امر انتخابات می کنند، بهتر است کمال احتیاط را برای حفظ حیثیت جمهوری اسلامی و اسلام نمایند.» و من الله التوفیق و علیه التکلان غلامحسین الهام سوم خرداد ۱۴۰۰ 🌷🕊 ☫ @bazgashtaznimehraheitaa.com/bazgashtaznimehrah👈ایتا