🚨"خاطره خوش: ✍ در دادگاه مشایی" 🔘 معلم سوم دبستان‌‌مان به نوشته‌های خوب‌مان می‌گفت . می‌گفت معلوم است خوب دراز کشیدی و برایش وقت گذاشتی. متوسط‌ترها و ضعیف‌ها را می‌گفت . منظورش این بود معلوم است عجله داشتی دو زانو یا ۴ زانو، چند خط تکلیف نشسته نوشتی و خوب تمرکز نداشتی. 🔘 ما یک مدل دیگر هم داشتیم که اسمش بین خودمان رایج بود. بعضی موقع‌ها که انشا نمی‌نوشتیم یا انشای‌مان ناقص بود یک جاهایی را همینجوری سرپایی و فی البداهه حین راه رفتن تا به تخته برسیم یا وسط خواندن تولید می‌کردیم که نه فعل درست و درمان داشت، نه فاعل نه مفعول و نه هیچ چیز دیگر. چون در حرکت تولید شده بود نه خودمان می‌فهمیدیم چی می‌گفتیم نه معلم نه بچه‌ها. یعنی در واقع نشسته هم نبود بود. 🔘 دیروز فیلم دادگاه آقای مشایی را که دیدم خیلی خاطره‌انگیز بود. یاد معلم نگارش‌مان افتادم. در فیلمی که منتشر شده در کیفرخواست، حالا با ماهیتش کاری ندارم ولی اتهام اولی قدری قابل فهم است. "اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم علیه امنیت کشور" 🔘 ولی اتهام دومی که خوانده می‌شود خیلی باحال است. "رویکردهای اتاق فکر استکبار جهانی در شیوه‌های نفود میان مسئولین و نخبگان و دولتمردان در سطوح مختلف" نه فعل دارد نه فاعل نه مفعول نه هیچ چیز دیگر. احتمالا نه خواننده می‌فهمد چی می‌خواند نه آقای مشایی فهمیده منظور جمله با کیست نه حاضرین در دادگاه. حتی ما بعد از چندین بار شنیدن هم متوجه موضوع نمی‌شویم. ⭕️ یاد دوران خوش دبستان افتادم کلی خندیدم. حالا نمی‌دانم این را هم خواننده در راه تولید کرده یا قبلا نوشته است ولی قشنگ خود خود خودمان است. 🌷🕊 ☫ @bazgashtaznimehraheitaa.com/bazgashtaznimehrah👈ایتا