فاطمه عزیز ما دختر پیامبر بود او فقط نه یک دختر بلکه مثل مادر بود صبح یواش یواش می‌رفت خانه و دَمِ در را مثل دسته گل می کرد خانه پیامبر را می نشست و وا می کرد جانماز بابا را توی سفره هم می چید نان و شیر و خرما را آسیای دستی را می نشست و می چرخاند روی لب گل خنده زیر لب دعا می خواند همواره پدر می گفت: یاور پدر هستی دختر عزیز من مادر پدر هستی 🌸    🌸🎯 بازی های هدفمند 🤹 ✔️هر روز یک خلاقیت 😍 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/4037017620C9d779843d0 @bazihadafmand 🌈برای دوستان خودفورواردکنید🙏 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•