خـاک مـزارت را {
سُـرمـهٔ } چـشـمـانـم میکنم ؛
بـو میکشم ، «
بـوے بـهـشـت» میدهد ؛
ایـن خـاک
قدمگاه مـادرم زهـراست . . .
شـب بـه شـب مـادرانـه دسـت بر سرت میکشد ؛
و صـبـح به صـبـح مـادرِ چـشـمبـهراهـت
را آرام میکـنـد . . .
مـادر اسـت دیـگـر ،
سے چـهـل سـال اسـت درب خـانـهاش بـاز است ؛
مبادا
علےاکبرش پشت در بماند . . .
اگـر تسلّےٰ دادن حضرت زهرا نبود ،
دق میکـرد .
سـخـت اسـت ؛
سـخـت اسـت
سـالها چَـشـم بـه در ماندن ،
در انـتـظـار پلـاکے ، چـفـیـهای ، پیراهنے ماندن ؛
سـخـت اسـت هـر
لـالـهٔ گمنامے کـه از راه میرسد ،
زیـر لـب با خـود بگویی :
شـاید همین باشد . . .
اے ستارهٔ گمنامِ زمین
و خورشـیدِ خوشنامِ آسمان !
میدانـم بـه
زودی بـرخواهے گشت ،
میدانـم ، کمے صـبـر
سـحـر نزدیک است ،
چیزی تـا
صـبـح ظـهـور مـولـایـمـان مـهـدی نمانده ؛
تـا آن روز
در ایـن تاریکے دنیا ،
چـراغِ راهم شو . . .
✍️
#معین
#شهید_گمنام
{
شـمـا صـداے مـادر بـزرگـوار شـهـیـد
حسین زینالزاده را میشنوید . . .🥀 }