🖋 نگاه راهبرد: "«آمریکای اول» علیه «اول آمریکا»"
🔅بازی سرنوشت در سومنوامبر: جبهه عبور از ترامپیسم چرا و چگونه شکل گرفت؟
👈 محمدجواد روح
سرمقاله هفتهنامه صدا، شنبه دهم آبانماه ۱۳۹۹
✍ تقریباً همه نظرسنجیها از شکست او حکایت دارد. فرید زکریا شرط بسته که خواهد باخت. خودش هم بیشتر از اینکه ژست یک مرد برنده را داشته باشد، شبیه بازیگران مست فیلمفارسیهاست که دنبال بهانهای میگشتند برای زدن زیر میز و درهم ریختن کافه.
✍ دست خودش باشد، بعید هم نیست. کافه دموکراسی برای راستگرایان افراطی و پوپولیستهای ملینما همیشه حکم همان دیگ ضربالمثلهای فارسی را دارد که اگر برای آنان نجوشد، بهتر است سر سگ در آن بجوشد.
✍ قواعد دموکراسی البته آنقدرها در آمریکا محکم هست که حتی یکی مثل او هم نتواند اصل رقابت جدی و تمامعیار را برهم بزند. نه استصوابی است، نه شش فقیه یا کشیش دارد که آن بالا بنشینند و جای ملتی تصمیم بگیرند (حتی این روزها که فرشته مرگ به او فرصت و بهانه داده تا ترکیب دیوانعالی را به سود محافظهکاران و در واقع، خودش کند).
✍ با این حال، هیچ دموکراسی کامل نیست. همه دموکراسیها درحال گذارند به سمت سطوح عالیتر و در معرض تهدیدند از سوی تجربههای جدیدتر.
✍ حتی دموکراسی آمریکا که دو قرن پیش الکسی دوتوکویل در وصف آن نوشته بود: «مهاجرینی که در اوایل قرن هفدهم برای اقامت به آمریکا عزیمت کردند، دموکراسی را از افرادی که در دنیای قدیم بر علیه آنها مبارزه میکردند، تجربه نمودند. اصول دموکراسی را جدا از اشخاص در سواحل دنیای جدید مستقر ساختند. در آنجا این نهال به آزادی رشد یافت و هماهنگ با رسوم و سنن در قوانین ریشه دوانید و شکفته شد».
✍ نهال دموکراسی در زمین آمریکا خیلی زود چنان رشد کرد که در همان قرن نوزدهم، توکویل از آن بهعنوان «حکومت منحصربهفردی (استثنایی) که برای استقرار دموکراسی ضرورت دارد» یاد میکند و بهعنوان یک اندیشمند و سیاستمدار فرانسوی، کشوری که خود «مهد دموکراسی» شناخته میشود، مینویسد: «ما دیر یا زود مانند آمریکاییها به همان درجه از برابری و مساوات و امکانات فردی خواهیم رسید». (تحلیل دموکراسی در آمریکا، الکسی دو توکویل، ترجمه: رحمتالله مقدم مراغهای، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، بهار ۱۳۸۳، ص۷۸).
✍ با این حال، دموکراسی آمریکایی هم کامل نیست و مثل همه دموکراسیها، پاشنه آشیل اصلی آن پوپولیسم است؛ پوپولیسمی که گاه با شعارهای نژادپرستانه و راستگرایانه و ملیگرایانه از راه میرسد و گاه با ژستهای برابرخواهانه و چپگرایانه (گرچه تجربه برنی سندرز در دو انتخابات اخیر، نشان داد چپ در آمریکا تا رسیدن به نقطه هژمونی حزبی هم هنوز راه درازی دارد؛ چه رسد به در اختیار گرفتن دولت).
✍ فراتر از چپ و راست، اما پوپولیسم پاشنه آشیل جدی است و هرچه سطح تبلیغات گستردهتر و پیچیدهتر و پولی که برای آن فراهم میآید، بیشتر شود؛ این تهدید جدیتر میشود. حتی سالها قبل، زمانی که از این حجم تبلیغات هم خبری نبود؛ خطر پوپولیسم در چشمان ناظری تیزبین چون توکویل جدی مینمود.
✍ او همان زمان که دموکراسی آمریکایی را میستود و حتی آن را الگویی برای فرانسه و اروپا مینمود، در مقام نقد هم برآمده بود و از تسلط اکثریت و مطالبات عوامگرایانه بر ساختار سیاسی ینگه دنیا نوشته بود: «با قبول اصل انتخاب مجدد رئیسجمهور، در حقیقت رئیسجمهور ایالاتمتحده را به صورت آلت بدون ارادهای درآوردهاند که مطیع محض اکثریت است و او همان چیزی را میخواهد و دنبال میکند که خواست اکثریت توده باشد و از هر چیزی که مطبوع و مطلوب اکثریت نباشد، بیزار است و دوری میجوید... منظور قانونگذاران آن بود که رئیسجمهور هادی و راهنمای مردم باشد، ولی تجدید انتخاب او را دنبالهرو و مطیع عوام نموده است».
✍ توکویل بهخوبی به نقض غرضی اشاره میکند که نخبگان بنیانگذار دچار آن شدند: «قانونگذاران اصل تجدید انتخاب را از این جهت پذیرفتند که نمیخواستند مملکت از مزایای نبوغ فردی که امتحان خود را در یک دوره ریاست داده است، محروم سازند. ولی در عمل نتیجه آن شده است که او را دنبالهرو نموده و نبوغ او را بلااثر ساختهاند. غرض آنها این بود که در مواقع حساس وسیله مؤثری در اختیار ملت قرار داده باشند، ولی مملکت را در معرض خطر همهروزه قرار دادند» (همان، صص۱۷۱-۱۷۲).
✍ دونالد ترامپ اما از آن روسایجمهور آمریکاست که نشان داد نهتنها برای حاکم ماندن و تجدید دوران ریاستجمهوری خود که در همان بدو امر و برای حاکم شدن در دوره اول هم، پوپولیسم را راهنمای اصلی عمل و مبنای بنیادی شعارهای خود قرار داده است...
🇮🇷بدون مرز
@bedonimarz
@bedonimarz