وقتي حرف مي‌زنيم زبان را به طور طبيعي به کار مي‌بريم، اما وقتي مي‌نويسيم گاهي گرفتار درازنويسي مي‌شويم؛ مثلاً مي‌گوييم: «شنيدم فلاني به مسافرت رفته». اما وقتي قلم به دست مي‌گيريم، مي‌نويسيم: «اطلاع حاصل کردم که فلاني به مسافرت رفته». سادگي و صميميت زبان حوزه و عمق تأثيرگذاري آن را بيشتر مي‌کند. مراد از سادگي و پرهيز از درازنويسي، کاربرد افراطي فعل‌هاي مرکب به جاي فعل‌هاي ساده و تعبيرهاي متکلفانه و جمله‌هاي بلند به جاي عبارات ساده و کوتاه است. درازنويسي فاصله نويسنده را با خواننده بيشتر مي‌کند و فضايي مصنوعي مي‌سازد که نه نويسنده در آن راحت است نه خواننده. براي اينکه به بيماري درازنويسي مبتلا نوشيم، بايد از ادبيات راقم‌سطوري بپرهيزيم. راقطم سطور کسي است که گرايش بيمارگونه به استفاده از حشو و کلمات اضافي دارد. راقم سطور وقتي به بازار مي‌رود چيزي نمي‌خرد، بلکه خريداري مي‌کند. البته گاهي هم اتبياع مي‌کند. خيلي اهل خريد و فروش نيست، ولي تا بخواهيد مشغول خريداري کردن و به فروش رساندن است. او نه کسي را مي‌ستايد و نه ستايش مي‌کند، اما پيوسته در حال مورد ستايش قرار دادن ديگران است. شگفت‌تر از همه اينکه او مي‌تواند کلمات را به رشته تحرير درآورد، اما نمي‌تواند حتي يک کلمه بنويسد. راقطم سطور را هيچ‌گاه به دست فراموشي نسپاريد، ولي در اولين فرصت فراموشش کنيد. ✍️ محمدجواد حمیدیان با ، بهتر بنویسیم. 🆔 @behtarbenevisim