ازدل خاک فکه، شهيدي يافتند، نوشته ای بر برگ کاغذ در جيب لباسش بود:
بسم الله الله الرحمن الرحیم
جنگ بالاگرفته است، مجالي براي هيچ وصيتي نيست، تا هنوز چند قطره خوني دربدن دارم، حديثي از امام پنجم مينويسم:
«به تو خيانت مي کنند، تومکن.
تورا تکذيب مي کنند، آرام باش.
تو را مي ستايند، فريب مخور.
تو را نکوهش مي کنند، شکوه مکن.
مردم شهر از تو بد مي گويند، اندوهگين مشو.
همه مردم تو را نيک مي خوانند، مسرور مباش.
آنگاه از ما خواهي بود»…
ديگر نايي دربدن ندارم؛ خداحافظ دنیا ...
به روح پاک این شهید عزیز وهمه شهدای اسلام...
و همه ی پدران و مادرانِ آسمانی...
فاتحه مع الصلوات
خوشا آنان که جانان می شناسند
طریق عشق و ایمان می شناسند
بسی گفتیم و گفتند از شهیدان
شهیدان را شهیدان می شناسند