🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 _اخر👇👇 بعد از اتمام نماز که به سجده رفته بودم، با گوش خود شنیدم که: یک میلیون تومان را از شیخ جعفر مجتهدی بگیر. اکنون ایشان را پیدا کرده و نزدشان آمده ام، آقای چایچی گفتند:در همان ایام یکی از دوستان آقای مجتهدی به نام آقای بلندیان که از تجار تهران بودند،گرفتار زندان اوین می شوند، در زمان رژیم سابق زندان اوین جایی بسیار سخت و وحشتناک بود و برنامه آن چنین بود که هرکس سروکارش با آن زندان می افتاد باید شش ماه در سلولی انفرادی و تنگ بر پهلو بخوابد تا نوبت بررسی پرونده اش فرا برسد و حکمش صادر گردد. وقتی آقای بلندیان را به آنجا می برند،ایشان در آنجا با خود نذر می کنند که اگر از اینجا نجات پیدا کردم یک میلیون تومان به آقای مجتهدی می دهم و با این نذر پس از یک هفته به صورت معجزه آسایی آزاد می شوند، درست در همان موقعی که آن شخص عرب نزد آقای مجتهدی آمده و جریان خود را نقل کرد،زنگ خانه به صدا درآمد، آقای مجتهدی فرمودند:آقا جان درب را باز کنید که یک میلیون آمد. همینکه بنده درب را باز کردم،دیدم آقای بلندیان می باشند، آقای مجتهدی به من فرمودند: آقای چایچی با آقای بلندیان بروید و یک میلیون را تحویل بگیرید و به این مرد عرب بدهید. وقتی پول ها را تحویل گرفته و به آن مرد عرب دادم شروع به گریه نمود و گفت: حالا فهمیدم که در دستگاه حضرت یک میلیون هم پیدا می شود و با آن پول بدهی خود را ادا نمود. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 @behtarinkanall