‏از يک سنی به بعد، با دقت به حركاتِ پدر و مادرت نگاه می‌كنی... وقتی حرف می‌زنن با جون و دل می‌شينی پاى حرفاشون و به صداشون گوش می‌كنی... غرغر كردناى از سر نگرانيشون رو با لبخند گوش می‌كنی... و فقط ميگى: چشم... اونجا همون لحظه‌ای هست كه سنِ خودتم رفته بالا... و تازه دارى قدر تک تک ثانیه‌های زندگی رو می‌فهمی...