🔹پیام دریافتی از یکی از دوستان:
امشب محضر مبارک یکی از اساتید خودم که از اولیای الهی است رسیدم حفظه الله تعالی؛ کمی گریه کردم و کمی شکوه و گفتم حالا چه کنیم و چرا اینجوری شد و چه و چه...
🔹نگاهی عمیق به حقیر نموده فرمودند: خیلی رئیسی را دوست داشتی؟ عرض کردم از جانم و اهل و عیالم بیشتر. فرمود: پس ناشکر نباش؛ این سید اگر میماند سال دیگر تو خودت هم او را میزدی!
🔹فرمود: هماهنگ کرده بودند او را بدجوری خراب کنند، طوری که نزدیکانش هم باور کنند. خودش هم فهمیده بود.
دعا کرد خدا آبرویش را بخرد، خدا هم به خلوصش نگاه کرد و آبروی دنیا و آخرت به ایشان داد. فرمود:
ناشکری نکنید، او جبار است؛ جبران میکند.
🔹آنقدر کلام جنابشان نافذ بود که امشب بر شهادت ایشان از عمق وجود شاکر هستم.
ایشان فرمودند: شما سختر و سختر امتحان خواهید شد پس ایمانتان را قوی کنید. فرمود فردا که دفن شد خیلی آرامتر میشوید.
🔹فرمود به دوستان بگویید واقعا بندگی کنید، ریا نکنید، خودتان را گول نزنید، درگاه خدا خیلی خلوت شده، بنده خیلی کم شده، بندگی کنید، در کار خدا هم فضولی نکنید.