میگه مرا به خانه ای برد که سه تا حجره داشت و درهاش قفل بود
اولی را باز کردم
دیدم ۲۰ نفر از سادات علوی در غل و زنجیراند😢
یکی یکی کنار چاهی آورد و من گردن زدم
همین طور حجره های بعدی را😣
نفر اخر پیرمردی بود و به من گفت که فردای قیامت
جواب جد ما را چی میدی؟
با اینکه بدنم لرزید ولی او را هم کشتم
حال با این وضع نماز و روزه چه حالی برای من داره🙄
داخل ورانتز بگم اینم یه نوع بهانه جویی که ظهر تو تفسیر قرآن عرض کردیم
و خیلی ها از این بهانه ها دارن تا تکلیف خدا را انجام ندهند😏