عمرو عاص در گوش معاویه آهسته گفت:
این مردی بیابانی است و کافی است که تو سر کیسه ات را کمی شل کنی تا او رام بشود و لحنش را هم عوض کند.☹️
👈به طمع پول می خواهند من و شما را از مولا علی(ع)جدا کنند.
معاویه دستور داد تا سی هزار درهم پیش طرماح بگذارند،بعد از اوپرسید:از نزد که به خدمت که آمده ای؟🧐
طرماح گفت:از طرف خلیفه بر حق،اسداللّه،عین اللّه،اذن اللّه،وجه اللّه،امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب نامه ای دارم برای
👈امیر زنا زاده فاسق،فاجرظالم خائن،معاویه بن ابی سفیان!
معاویه ناراحت از اینکه سی هزار درهم نیز نتوانست این شاگرد علی(ع) را ساکت کند،گفت:نامه رابده ببینم.😟
طرماح گفت:روی پاهایت بایست و دو دستت را دراز کن تا من نامه علی(ع) راببوسم و به تو بدهم.💪
معاویه گفت:نامه را به عمر وعاص بده،طرماح گفت:امیری که ظالم است، وزیرش هم خائن است و من نامه را به خائنی چون او نمی دهم.👌
معاویه گفت:نامه را به یزید بده.
طرماح گفت:ما دل خوشی از شیطان نداریم، چه رسد به بچه اش!😀