📌همیشه سعی کردم در رسانه نظرات شخصی خودمو مطرح نکنم گرچه در درس حوزه به شدت قائل هستم که باید نظرات خودمون مطرح کنیم و اگرچه برخی جاها نظرات دیگری داریم ولی مطرح شدن نظرات مختلف را در رسانه درست نمیدانم و قائلم باید از قانونی که رهبری موید آن است طبق مبانی خودشان دفاع کنیم و نظرات تخصصی را در دروس تخصصی حوزه مطرح کنیم ولی چون این مطلب رسانه ای شده است لازم است نکاتی عرض کنیم وگرنه قائلم رسانه و مخاطب امروز دنبال این مباحث نیست و اصلا این مباحث برایش مهم هم نیست. 📌 استاد بزرگوار حاج آقای مقتدایی سلام علیکم، حضرتعالی از افرادی هستید که الحمدلله برای موضوع محاربه سال ۱۳۸۸ درس خارج داشتید و من فقط میخواهم در این نوشته نظرات خودتان را که در درس فرمودید برایتان یادآوری کنم که در آن درس شما قائل به نظریه تخییر یعنی اعدام محارب (اگرچه محارب کسی را نکشته باشد) بودید و نظریه ترتیب که برخی از بزرگان قائل هستند که حرف امروز شما است را به دلایل مختلف مردود اعلام کردید. 📌 سوال بنده این است شما از نظر سال ۱۳۸۸ که چند روز در درس خارج به صورت تخصصی مطرح و دفاع کردید عدول کردید یا امروز دچار فراموشی آن مطالب شده اید؟! 📌 بنده عین تقریر شما را در ادامه قرار میدهم و امیدوارم در این مورد توضیح بفرمایید تا بدانیم با چه ادله ای از نطریه سال ۱۳۸۸ عدول کردید. 📌 ۲ اردیبهشت ۱۳۸۸ در درس خارجتان بعد از بررسی تعاریف متعدد در جلسات قبل در تعریف محارب چنین فرمودید: تعریف محارب این بود که من شهّر یا جرّد جهّز سلاحه اسلحه بدست بگیرد لاخافه الناس و سعی در فساد فی الارض داشته باشد که در این مصاحبه هم به آن اشاره کردید و فرمودید چنین شخصی محارب است. 📌۶ اردیبهشت ۱۳۸۸ بعد از بررسی تعاریف به حد محارب وارد شدید و در درس خارجتان فرمودید: با توجه به صریح حکم قرآن حد محارب منحصر در چهار چیز است قرآن کریم می‌فرماید «إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْديهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيم» جزای کسانی که با خدا و رسول محاربه می‌کنند و فساد در زمین می‌کنند، چهار چیز است: 1-    قتل؛ «أَنْ يُقَتَّلُوا» اولین حکمی که در آیه آمده است آن است که در جا کشته شود 2-    دار زدن؛ «أَوْ يُصَلَّبُوا» یا به دار آویزان بشوند صلب با صاد همان داری است که برای آویزان کردن مجرم آماده می‌کنند. 3-   قطع دست و پا؛ «أَوْ تُقَطَّعَ أَيْديهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ» یا اینکه دست و پایش را قطع می‌کنند «من خلاف» یعنی دست راست و پای چپ؛ به همان کیفیت گفته شده در حد سرقت، از دست راست چهار انگشت قطع می‌شود و کف دست و انگشت ابهام می ماند و از پای چپ چنانچه در سرقت نیز گفتیم تا وسط کف پا قطع می‌شود منتهی در سرقت می‌گفتیم در مرحله اول دست راست و در مرحله دوم پای چپ اما اینجا در حد محارب هم دست و هم پا به همان کیفیت با هم قطع می‌شود. 4-  تبعید؛ «أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ»چهارم نفی بلد است که نفی می‌کنند من بلد الی بلد من مصر الی مصر از یک شهری به شهر دیگر تبعید می‌شود. 📌بعد فرمودید: دلیل انحصار حکم محارب در چهار چیز لاشبهه و لااشکال در اینکه حد محارب یکی از این چهار چیز است و ادله ذیل بر آن دلالت دارد: 1- قرآن همین آیه ای که خواندیم انما جزاء الذین یحاربون. به صراحت و با حصر انما چهار چیز را مطرح می‌کند. 2- روایات احادیث داله بر حصر جزای محارب در چهار چیز در ضمن بحث روایات خوانده می‌شود. 3- اجماع اتفاق فریقین است و هیچ مخالفی ندارد و شیعه و سنی قائلند حد محارب منحصر در چهار چیز است. 👇👇👇ادامه مطلب👇👇👇👇