پدرم به دامداري و کشاورزي اشتغال داشت ،من تحت توجه حاج آقا علي برادر بزرگترم که در کسوت روحانيت بود در فضائي معنوي و روحاني رشد کردم شروع تحصيلات دبيرستاني ام با اوجگيري مبارزات مردمي عليه رژيم پهلوي مصادف بود من و علي اصغر با راهنمائي و هدايت حاج آقا علي فعالانه در تظاهرات و مبارزه عليه دستگاه طاغوت شرکت مي کردیم و از اين زمان به بعد  با عشق به امام خميني (ره) و ايمان و اعتقاد به اهداف نهضت اسلامي به طور تمام وقت در خدمت مبارزه و نهضت قرار گرفتم با سري نترس به همراه برادر کوچکترم اعلاميه ها و نوارهاي سخنراني امام خميني را به دور از چشمان مأمورين ساواک بين مردم پخش مي کردم در سال 1360 در رشته راه و ساختمان از دبيرستان فني شهيد رجائي با رتبه اي ممتاز موفق به اخذ ديپلم شدم و به عضويت سپاه پاسداران خوي درآمدم از ابتداي ورود به سپاه پاسداران حضور در جبهه ها را به کار در شهر ترجيح مي دادم لذا به مناطق عملياتي رفتم و در عملياتهاي فتح المبين ، بيت المقدس ، رمضان ، مسلم ابن عقيل ، والفجر مقدماتي ، والفجر 2 و مرحله اول و دوم والفجر 4 شرکت کردم و مسئوليتهاي مختلفي را در اين عملياتها بر عهده داشتم، بارها در عملياتهاي متعدد مجروح و زخمي شدم از جمله در عمليات والفجر مقدماتي از ناحيه چشم مجروح شدم و عملاً بينائي خود را از دست دادم