دوران کودکی روپشت سرگذاشتم و وارد مدرسه شدم.....دیپلم گرفتم و به سربازی رفتم
پدر بزرگوارم سپاهی بودند، خودم هم دوست داشتم سپاهی بشم
به همین دلیل دانشگاه امام حسین (ع) امتحان دادم و قبول شدم
از سال 85 وارد سپاه شدم، دوران آموزشی را پشت سر گذاشتم و پس از آن وارد واحد رزم شدم و تا زمان شهادتم توفیق داشتم که در سپاه باشم
بسیار کم حرف بودم ،در عین کم حرف بودن روحیه شوخ طبعی داشتم. بسیار با حجب و حیا بودم و جاذبه خاصی داشتم، مقید بودم به خواندن زیارت عاشورا در صبح و عصر.
یک ساعت قبل از شهادتم هم زیارت عاشورا خوانده بودم راستی خانواده ما خانواده شهید پرور هست. عمو و دایی ام در جنگ تحمیلی شهید شدند. پدرم هم جانباز هشت سال دفاع مقدس هستند
قصد داشت مدافع حرم بشم، و درخواست هم داده بودم. می خواستم آماده بشم که برم که این اتفاق برام افتاد. البته چند بار هم با اعزامم موافقت نشد اما همیشه تلاشم را می کردم