استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 درباره‌ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : ✅ 🖋 به قلم فرزندشان، حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی: 🔸مدّاح آذری‌زبان بااخلاصی به نام آقای عبدالحسین نوری، در بسیاری از مجالس منزل ایشان شرکت و با سوز خاصّی مدّاحی می‌کرد و هم‌زمان می‌گریست. 🔸او به بنده نقل کرد: «دخترم عقد کرده بود. ما وسایلی را که می‌خواستیم به عنوان جهیزیّه‌ی او بخریم، در کاغذی نوشته بودیم و من بعضی از آن‌ها را خریده بودم و دیگر پولی نداشتم که بقیّه‌ی آن‌ها را تهیّه کنم. روزی به محضر پدر شما آمدم. ایشان پس از سلام و احوالپرسی گفتند: "اگر حرفی یا مشکلی داری، بگو."؛ امّا من از بیان مشکلم و کمک‌خواستن از ایشان خجالت کشیدم. ایشان دستشان را زیر تُشَکچه‌‌ای که بر روی آن می‌نشستند، بردند، مقداری پول درآوردند، آن را به من دادند و فرمودند: «این را صَرف مشکلت کن.»! بنده دنبال خریدِ بقیّه‌ی وسایل جهیزیّه‌‌ای که فهرست کرده بودیم، رفتم و همه‌ی آن‌ها را با همان پول خریدم و وقتی که پول وسیله‌ی آخر را دادم، آن پول تمام شد! معلوم نشد که ایشان مشکل مرا از کجا فهمید و مقدار نیاز مالی مرا که خودم هم نمی‌دانستم، از کجا دانست!» 🔸بنده عرض می‌کنم که دشکچه‌ی یادشده را مادر بزرگوارم آماده کرده و دوخته بود تا ایشان بر روی آن بنشیند و ایشان هیچ گاه زیر آن، پول نمی‌گذاشت و دست‌کم گمان می‌کنم که آن پول از غیب برایشان آمد یا ایجاد شد؛ چنانکه این اطّلاعات ایشان هم از غیب و لدنّی بود. ، ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir