🔴 💠 شعری از مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ دربارۀ ـ سلام الله تعالی علیها. ـ : ▪️ـ نَوای قُدسیان، امشب بلند است: ▪️علی تنها شده، زهرا کجا رفت؟ (قدسیان: آسمانی‌ها.) ▫️چرا در مرگ خود تَعجیل می‌کرد؟ ▫️چرا از پیش شاه اولیا رفت؟ (تعجیل: شتاب. اولیا: دوستان که مقصود، اولیاءالله و دوستان خداوند والا است.) ▪️ز بس آزار دید از دشمنانش ▪️به پیش حق برای اِشتِکا رفت (ز: از. اشتکا: شکایت‌کردن.) ▫️شکایت تا کند از دست ثانی ▫️به نزد شهریار انبیا رفت (ثانی: خلیفۀ دوم سنّی‌ها. نزد: پیش. شهریار: فرمانروا.) ▪️خدا را از دل و جان می‌پرستید ▪️به تقدیر خدایی شد رضا، رفت... (رضا: راضی، خشنود.) ▫️«بِنیسی»! گریه کن در ماتم او ▫️که زهرای جوان پیش خدا رفت 📖 محبوبۀ یکتا (مجموعه‌اشعار فاطمی حضرت استاد بنیسی)، ص ۲۸ و ۲۹. @benisiha_ir