«دیدی؟مثلا یجایی بری سفر تجربه بشه تو فصل زمستون گرد و خاک زیاد میشه شهر، یا تابستوناش آتیش میباره از اسمون سعی میکنی اون فصلا نری یا تو اولویت سفرت نباشه دیگه اون شهر؟ بنظرم کربلا تنها شهریه که هر اتفاقی ام بیفته تو هر فصلی و هر ساعتی از سال دوست داری بری... برا همین کشش و محبته‌ست که کربلایی جواد مقدم زار میزنه میخونه کرببلا نبر ز یادم، جوونیمو پای تو دادم. میخوام بگم آقای امام حسین-علیه السلام؛ما نفسمون بند اومده، ما نفس نداریم دیگه، هوا میخواییم،اونم نه هر هوایی ها!هوای کربلات.بارونیش چیه؟ شما بگو اصلا همون هوایی که توش غباره... همون.» بـِنــْتُ الٰحُسَـــیــــ🌱ن