🔆🔆 توهین و تحقیر و ایذاء 🔅رنجاندن اولیای الهی ۳ ای عزیز! انسان وارسته و عبد صالح الهی مرحوم آقا شیخ مرتضی زاهد _قدس سره_ در یکی از روزهای بارانی دید که سگی با بدن خیس و تر شده، در کنار درگاه اتاقش دراز کشیده و خوابیده و قسمت‌هایی از خانه را نجس کرده‌است. با ناراحتی عصای خود را برداشت و بدون آنکه عصا را به سگ بزند، چند بار به‌آرامی اشاره کرد تا سگ به بیرون خانه رانده شود و بالاخره سگ را از خانه بیرون کرد. فردای آن روز آقا شیخ مرتضی _رضوان‌الله‌تعالی‌علیه_ پس‌از یادآوری بیرون راندن سگ، با ناراحتی فرمود: «دیشب خواب دیدم که بر دست‌های من آتش افتاده‌است» (۱) گویا عرشیان و آسمانیان چنین انتظار و توقعی از این مرد وارسته الهی نداشتند که سگ بی‌گناه را که در آن روز بارانی به خانه او پناه آورده بود، از خانه خویش بیرون نماید. ای عزیز! وقتی این‌گونه رفتار کردن با سگی که حیوانی نجس‌العین می‌باشد، در آن شب بارانی، چنین اثر سوئی را داشته باشد، پس وای به حال کسی که با گفتار و رفتارش به همسرآزاری و توهین او گرفتار شده باشد. ای عزیز! این آقا شیخ مرتضای زاهد که حضرت جانان _جلّ جلاله_ از او دستگیری نموده و به فتح قله‌هایی از کمال و اخلاص و معرفت نایل شده و سرتاپای وجودش را عشق و محبت الهی پر کرده بود و از نَفَس پاک و منبر پر فیض و نورانی‌اش بزرگانی چون مرحوم آیت‌الله آقا میرزا عبدالعلی تهرانی _قدس‌سره_ که از تلامذه‌ی جمال العارفین آیت‌الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی _نوّر الله مرقده_ بوده‌است و بهره‌مند می‌شدند، و عالِم و عامی را تحت تأثیر سخنان کیمیا اثر خویش قرار می‌داد، آن‌چنان در امر همسرداری مراقبت و مواظبت داشته‌است که در یکی از شب‌ها که دیر به خانه می‌آید و می‌بیند همه خوابیده‌اند، با خود می‌گوید: چرا مزاحم خانواده‌ام بشوم و آن‌ها را از خواب بیدار کنم. همان‌جا پشت در می‌نشیند تا صبح شود ولی لحظاتی بعد، یک‌دفعه می‌بیند خانواده‌اش در را باز کرد و گفت: الان خوابیده بودم، در خواب سیدی را دیدم، آن آقا به من فرمود: چرا خوابیده‌ای؟ بلند شو برو در را باز کن مرتضی پشت در است، من هم از خواب پریدم و آمدم در را باز کردم و دیدم شما پشت در نشسته‌اید (۲). عزیزم! ببین این مرد الهی چگونه بوده‌است و تو چگونه ای؟ او نه‌تنها توهین و تحقیر و ایذایی نسبت‌به همسرش نداشت بلکه با آن درجه و عظمت معنوی و داشتن پایگاه اجتماعی، چون رضای حضرت دوست _جلّ جلاله_ را در این می‌بیند که برای همسرش ایجاد مزاحمتی نکند تصمیم می‌گیرد که تا صبح پشت در بنشیند تا مبادا همسرش از خواب خوش بیدار شود. ________________ ۱. آقا شیخ مرتضای زاهد؛ ص ۱۱۱ 📚سلوک باهمسر، ص ۱۲۴ ✨✨✨به رنگ بندگی✨✨✨ https://eitaa.com/joinchat/963706928Cddffbe9357