اعترافات تکان دهنده‌ی رئیس کل بانک مرکزی دولت حسن روحانی، درباره علل گرانی‌ها و نحوه چاپ بی‌حساب و کتاب پول و روش به سخره گرفتن اقتصاد کشور! 👤عبدالناصر همتی، رئیس بانک مرکزی دولت روحانی: "ما در چاپ پول محدودیتی نداشتیم. تورم از ۶۰ درصد هم رد شد و هنوز هم ادامه دارد، مگر اینکه بانک مرکزی، دیگه پول جدید چاپ نکند تا شاید بعد از سه سال، این خلاء پر شود و پولها[ی قلابی] پشتوانه پیدا کنند و پول [واقعی] بشوند!" همتی در کلاب هاوس، در پاسخ این سوال که شما به عنوان بانک مرکزی، هر سال یا چند سال، چقدر پول می‌توانستید چاپ کنید، گفت: " ما در مورد چاپ پول، سقفی نداریم یعنی قانونِ مجلس و یا دولت، برای ما سقفی تعیین نکرده، این اختیار بانک مرکزی است که بنا به سیاست‌های اقتصادی توسط مدیرکل، تعیین می‌شود! مجموع پولی که ما به اصطلاح متداول در چند دفعه چاپ کردیم ۲۰۰ هزار میلیارد بود که برایش پشتوانه تعریف کردیم؛ مثلاً گفتیم ما از دولت پول نفتی که سال آینده می‌فروشد را سلف‌خری کردیم! به دولت این رقم پول دادیم کارش راه بیفتد، گفتیم ما پول‌های بلوکه شده در کره‌جنوبی و یا بدهی گازی عراق را قبول می‌کنیم هر وقت دادند، می‌گیریم، انگار چک گرفتیم، به دولت پول دادیم! مجموع این طور پول‌ها به اضافه‌ی اختیاراتی که داشتیم، جمعاً ۲۰۰ هزار میلیارد بود. این مقدار نقدینگی اضافه‌است که ما وارد چرخه‌ی اقتصاد کردیم که البته چون فعلاً پشتوانه نداشت این پول[قلابی] تورم ایجاد کرد. من محاسباتی داشتم و انتظار داشتیم حداکثر تورم ما (تورم کلی) ۳۵% بشود ولی وقتی گزارش‌ها را می‌دیدم که وزارت صمت یا مراکز اقتصادسنجی و پژوهشی تورم را بالای ۵۰ یا ۶۰% با آمار استقرایی اعلام می‌کنند که مثلاً لوبیا کیلویی اینقدر بود، حالا اینقدر شده و... دنبال علتها بودم. اواخر متوجه شدم ای بابا؛ دولت حقوق‌ها را بعضاً دو برابر کرده یعنی ۱۰۰ درصد افزایش داده! چند هزار میلیارد به رفع مشکل ریزگردها اختصاص داده، تکمیل جاده‌ی بجنورد به شمال اینقدر، احیای دریاچه ارومیه N میلیارد! زنگ زدم از آقای نوبخت پرسیدم از کجا؟ گفت از محل فلان و فلان! روز چهارشنبه‌ای بودم رفتم سازمان برنامه و بودجه؛ دوستانه توضیح خواستم، آقای نوبخت یادش رفته بود تلفنی به من چی گفته بود، دیدم می‌گه این شش‌ماهه، اینقدر درآمد نفتی داشته‌ایم. رقمی نجومی گفت. پرسیدم مگر الآن چقدر نفت (چه عددی بشکه) فروخته‌اید؟ یک عددی گفت که رند بود‌؛ گفتم اینقدر نفت که قیمتش اینقدر نمی‌شه! خیلی رسوا بود. گفت: واقعیتش ما هم مثل شما میزان صادرات نفت را نمی‌دانیم، جزو اسرار طبقه‌بندی است! چند روز بعد، با مهندس زنگنه در جلسه هیئت دولت برخورد داشتم. در حاشیه او را کنار کشیدم و با مزاح جوری که راحت باشد رقمی حدودی بگوید و رسمیت هم نداشته باشد و بتواند بگوید شوخی کردم. پرسیدم خودمانیم چقدر نفت در این نیمه‌سال فروخته‌اید؟ گفت: این رقم. بعد هم گفت: مزاح کردم و باز به خنده گفت: دکترجان اصول دین می‌پرسی؟ من خودم هم دقیق نمی‌دانم چقدر نفت می‌فروشیم و چند می‌فروشیم ... و جدا شدیم. رفتم حساب کردم دیدم با هیچ حسابی این رقم‌هایی که آقای نوبخت به طرحها می‌دهد جور در نمی‌آید! یادم آمد به حرف آقای آذری‌جهرمی که در جلسه‌ی ترحیم مادر دکتر خانیکی به من گفت: به قول آقای دکتر روحانی بده تا بره، نمی‌دانم سر چی بود، آقای جهرمی گفت: به قول دکتر روحانی بده تا بره! متوجه شدم که آقای روحانی به آقای نوبخت گفته و اختیار داده و یا الزام کرده هر وزارتی یا هر سازمان دولتی هر قدر اعتبار خواست بدهد؛ کاری نداشته باشد این رقم‌ها در بانک مرکزی پشتوانه دارد یا ندارد! یک روز که آقای نوبخت رقمی بالا برای یک پروژه حواله کرده بود، من نامه را با توضیح یکی از معاونین دریافت کردم که نوشته بود این پول خیلی زیاد است .... نداریم. من هم آن سند را در کارتابل انداختم تا بعد با آقای نوبخت صحبت کنم. دو سه روزی گذشت؛ رئیس جمهور (روحانی) خودش تماس گرفت؛ بی‌مقدمه و احوالپرسی گفت: چرا پول این پروژه را نداده‌ای؟ گفتم از کجا بدهم؟! روحانی گفت: این رقم دادن که کجا ندارد، سند بزن این عدد میلیارد داده شد، با بقیه‌اش کار نداشته باش! این جور نبود که کارِ دادن اعتبار، معطل امضای من باشد، نه، اینها به اصطلاح پول یا رقم را داده بودند، تازه بعدش برای من حواله می‌فرستادند و اعتبارات بیشماری اختصاص دادند و تمام شد که بنا بود بعداً سند تهیه کنند بفرستند. شاید هم هرگز نفرستادند ومن دیگر رئیس نبودم!" این گوشه ای از روایت مستند چهره اقتصادی کلیدی دولتی است که ۸ سال جان و مال این ملت را به سخره گرفت و تمام بنیان‌های اقتصادی این کشور را متلاشی کرد و گرد فقر و فلاکت را بر سر مردم پاشید.