بعد از دو سال تلاش حالا میخواستیم اسمی برای کتاب انتخاب کنم شب بود که به این موضوعات فکر می‌کردم. قرآنی کنار میز بود. توجهم به آن جلب شد. قرآن را برداشتم. در دلم گفتم: خدایا، این کار برای بنده صالح و گمنام تو بوده، می‌خواهم در مورد نام این مجموعه نظر قرآن را جویا شوم! بعد به خدای خود گفتم: تا اینجای کار همه‌اش لطف شما بوده، من نه ابراهیم را دیده بودم، نه سن و سالم می‌خورد که به جبهه بروم. اما همه‌گونه محبت خود را شامل ما کردی تا این مجموعه تهیه شد. ...و قرآن را باز کردم؛ صفحه‌ای که باز شده بود را با دقت نگاه کردم. با دیدن آیات بالای صفحه رنگ از چهره‌ام پرید! سرم داغ شده بود، بی‌اختیار اشک در چشمانم حلقه زد، در بالای صفحه، آیات ۱۰۹ به بعد سوره صافات جلوه‌گری می‌کرد که می‌فرماید:  #سلام_بر_ابراهیم اینگونه نیکوکاران را جزا میدهیم به درستی که او از بندگان مؤمن ما بود