🌹گاھ نوشٺھاے يڪ طلبھـ ـ ـ
🅾امروز سالروز قمری شهادت عبرت آموز مجتهد تهران، آیت الله شیخ فضل‌الله نوری رحمةالله علیه بود 💢شهادتی
🅾 درسی از تاریخ مشروطیت برای امروز ما ... ❇️ شیخ فضل‌الله نوری در طلوع مشروطیت و جنبش عدالتخواهی با دو زعیم مشروطه آیت‌الله سید عبدالله بهبهانی و آیت‌الله سید محمد طباطبایی همراه و همگام بود. اما پس از مدتی از مشروطه‌طلبان جدا شد. زیرا مشروطهء تنها (=جمهوری) را با شریعت سازگار نمیدانست و آن را دستاورد شرق و غربی میدانست که قصد تسلط بر امور مسلمین را داشتند. فلذا خواستار حکومت مشروطهء مشروعه (=جمهوری اسلامی) شد. از این پس اختلاف بین مشروطه‌خواهان با شیخ فضل‌الله و طرفدارانش آغاز شد به طوری که طرح ترور شیخ را ریختند و در ۱۶ ذی الحجه ۱۳۳۶قمری شیخ فضل‌الله توسط کریم دواتگر مورد سوء قصد قرار گرفت و گلوله‌ای به پای شیخ اصابت کرد، ضارب نیز دستگیر شد، ولی شیخ او را بخشید ❌پس از مدتی جنگ بین مشروطه‌خواهان و مستبدین طرفداران حکومت محمدعلی شاه، با فتح تهران توسط مشوطه خواهان پایان یافت و محمدعلی شاه از سلطنت خلع و احمدمیرزا ولیعهد به تخت سلطنت جلوس نمود و تهران بدست مشروطه خواهان افتاد، و جان شیخ فضل‌الله مورد تهدید ایشان قرار گرفت و منزل شیخ را محاصره کردند 🔴اسلام زیر بیرق کفر نمی رود‼️ وقتی منزل شیخ توسط مشروطه خواهان محاصره شد، یک نفر از سفارت روس وارد خانه شد و از ایشان خواست که به سفارت روسیه پناهنده شود. اما شیخ به شدت مخالفت کرد، بعد آن شخص گفت؛ لااقل پرچم روس را بالای در خانه نصب نمایید؛ باز هم شیخ فضل الله جواب داد که «اسلام زیر بیرق کفر نمی رود» و فرمود: «آیا رواست که من پس از هفتاد سال که محاسنم را برای اسلام سفید کرده ام حالا بروم زیر بیرق کفر؟» ⛔️سپس جمعی از مشروطه خواهان به منزل شیخ رفته اورا دستگیر نمودند و به میدان توپخانه بردند، وی در محکمه انقلابی که دادستانش شیخ ابراهیم زنجانی بود به اعدام محکوم شد و یپرم خان ارمنی که ریاست نظمیه را بعهده داشت حکم اعدام شیخ را به اجرا درآورد 💠مهمان رسول الله🌹 در آستانه اعدام، یکی از رجال وقت با عجله برای او پیغام آورد که شما این مشروطه را امضا کنید و خود را از کشتن برهانید. ایشان در جواب گفت: « دیشب رسول خدا را در خواب دیدم فرمودند: فردا شب مهمان منی ... من چنین امضایی نخواهم کرد». 🚨پرچم استیلای غرب زدگی مرحوم جلال آل احمد در کتاب خدمت و خیانت روشنفکران می نویسد: «من نعش آن بزرگوار را بر سرِ دار همچون می دانم که به علامت پس از ۲۰۰ سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد 📝اما درد در آنجاست که پس از گذشت دهها سال از شهادت شیخ شهید، و پس از ۴۱ سال از طلوع انقلاب اسلامی، ایران عزیز ما همچنان درگیر صدمات و لطماتی است که از جانب قشر بر پیکر مجروحش وارد می گردد درد بزرگتر آنست که این جماعت فریفته غرب، با تغییر چهره در لباس روحانیت نفوذ کرده و با سواستفاده از روحیه مذهبی ملت ایران، در چند دوره توانستند بر مسندهای اجرایی و تقنینی کشور حاکم شوند و در جهت پیشبرد منویات لیبرالیسم(=مشروطه غربی) گام بردارند و کردند آنچه کردند که در این ۶ سال بخوبی لمس کرده اید ... 🍀 گاه نوشت های یک طلبه 💢 @besmellaherrahmanerrahimm