آفتابه ها را پر می کرد! توی دزفول بودیم. من نیروی مخابرات بودم که بیشتر به سیدالشهداء مأمور می شدم. واحد مخابرات به ستاد نزدیک تر بود. یعنی مابین ستاد و مخابرات ها و توالت ها بودند. پیش از نماز صبح رفتم سمت دستشویی ها، خلوت بود و هنوز از نیروهایی که برای وضو گرفتن باید به دستشویی ها می آمدند خبری نبود. 🔴 دیدم یکی آن دوروبرها هست و دارد آفتابه ها را پر می کند و می چیند!!! خیلی هم با اشتیاق کارش را انجام می داد. اول بی خیال شدم ولی دقت که کردم دیدم اقا است. 🌺 📚 ‌کتاب آشنایی ها @besooyadamiyat