🖋 2⃣ فرزند ما از ما جدا نیست؛ اوخود ما است .... اما در اندازه ای کوچکتر.💯 قسمت ( ۲ ) گرسنه که میشدند جیک جیک🐥 میکردند : یعنی ما دانه🥖 میخواهیم. اب و دانه 🥣که بهشان میدادم ، باز هم جیک جیک🐥 میکردند : یعنی ممنون🙏🏻. جوجه های من وقتی بزرگ میشدند ، فکر مدل دادن های ان چنانی به پر و بالشان نبودند ؛ اخر انها تلوزیون 📺 نمی دیدند که این بازیکن فوتبال🤾‍♂ و ان بازیگر سینما🎥 را الگوی خویش قرار بدهند . جوجه های من تلفن همراه📱 هم نداشتند تا پیامک بازی کنند و با دوستانشان برای فلان مهمانی قرار بگذارند. جوجه ها چت کردن را هم بلد نبودند . ادرس ایمیل هم نداشتند که کسی برایشان عکس و قصه بفرستد . ادرس فیس بوک هم نداشتند . ان ها یک ادرس بیشتر نداشتند : زیر زمین خانه ما🏠، جعبه چوبی میوه که گوشه اش یک کاسه ملامین لب شکسته اب گذاشته بودم. ⁉️من تنها نگران پرورش جوجه هایم بودم و همین نگرانی مرا وا داشت که به دنبال راه صحیح پرورش انها باشم. حالا که بزرگ شده ام ، بچه هایی 👼🏻دارم که باید هم جسم و هم روحشان را پرورش دهم ؛ ❓❓❓❓اما یک سوال: دغدغه من برای پیدا کردن راه تربیت فرزندانم، ایا به اندازه نگرانی ام برای پرورش جوجه هایم هست؟؟؟ 🖌نویسنده : محسن عباسی ولدی https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0