توی نماز جماعت همیشه صف اول می‌ایستاد؛ همیشه توی جیبش مُهر و تسبیح تربت داشت. گاهی وقت‌ها که به هر دلیلی توی جیبش نبود، موقع نماز در حسینیه‌ی پادگان دنبال مُهر تربت می‌گشت. وقتی که پیدا می‌کرد، این شعر را زمزمه می‌کرد: تا تو زمین سجده‌ای، سر به هوا نمی‌شوم..! 🌹🌸😍رفیق شهید من 😍🌸🌹