*⚘﷽⚘
#به_وقت_خاطره 📜
📖
#خاطرات_شهدا ♥️
پرستار بہ صورت رنگ پریده و لب های ترڪ خورده مجروح حاج احمد متوسلیان نگاه ڪرد و بعد بہ پاهای زخمی اش .
گفت: « برادر اجازه بدهید داروی بی هوشی تزریق ڪنم . این طوری ڪمتر درد می کشید .»
حاجی هم نالہ ای ڪرد و گفت : «نہ ! بی هوشم نڪن ! دارویت را نگهدار برای آنهایی ڪه زخم های عمیق تری دارند .»
•|خاطرهایازشهید💔حاجاحمدمتوسلیان🕊|•