◀️ این متن رو که نوشتم یاد خاطره ای از شهید ابراهیم هادی افتادم: یکی از بچه محل های ابراهیم در ارتفاعات بازی دراز شهید میشه و پیکرش اونجا باقی می مونه، ابراهیم قصد میکنه پیکر رو به عقب منتقل کنه ولی به علت شرایط سخت و حضور دشمن این کار امکان نداشته. بعد از یه ماه که منطقه آروم میشه ابراهیم میره و پیکر بچه محلش رو به تهران منتقل میکنه. ◀️ مسجد محل یادبودی برای شهید گرفته شده بوده، پدر شهید میاد و به ابراهیم میگه: پسرم به خوابم اومد، از شما خیلی ناراحت بود! ابراهیم میگه چرا؟! ما با سختی پیکرش رو برگردوندیم! ✅ پدر شهید میگه: پسرم گفت: اون یه ماه که اونجا بودم حضرت زهرا هر شب بهم سر میزد! ولی از وقتی ابراهیم منو برگردوند دیگه ازین خبرا نیست! ╔══❖•° 🥀 °•❖══╗        @hmmnasehe ╚══❖•° 🥀 °•❖══╝