··|
#شهیدانه 📿|··
نمازم قضا شده بود•😓•
حالم خوب نبود•💔•
مدام به همه گیر میدادم•🙈•
بد اخلاقےمیکردم•😑•
برادرم اومد پیشم بهم گفت :•🚶♂•
چیه ؟!•🤕•
چرا انقدر بد اخلاق شدےامروز•⁉️•
گفتم :نمازم قضاشده بہهم ریختم•😱•
گفت : آها ، پس مشکلت اینه•🕸•
ببین بابد اخلاقےکه چیزےدرست نمیشہ•✋🏻•
بلند شو•🌱•
وضو بگیر•🚿•
نماز قضات رو بخون•📿•
تمام•⚓️•
گفتم : نمیتونم باخودم کناربیام•🛶•
از نظر روحے خوب نیستم•🎡•👐🏾•
گفت :کتاب سر بلندروخوندے•📖؟•
همون کہ زندگےنامه شهید حججیه•🥀•؟!
گفتم : آره،ولے چه ربطےداره•🤔•
گفت : یہ بخش از کتاب هست•📖•
دوست شهید روایت میکنن کہ:•👬•
قرار گذاشتیم نماز صبح با هم بریم مسجد جماعت بخونیم•🚲•🕌•
یہ روز صبح هرچےزنگ آقامحسن میزننجواب نمیده•📵•
نگو از شدت خستگےخواب میمونن•🙈•💤•
و نمازشون قضا میشہ•‼️•
شهید هم بہ جریمه نماز قضاشون،•🏜•
یہ روز روزه میگیرن•🚱•
گفتم : پس منم یه روز،روزه میگیرم•🤩•
گفت : باشه بگیر•♥️•👌🏼•
اما یادت باشه جریمہ براےاینکہ کار اشتباه تکرار نشہ•😌•