🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌷شهیدی که در جبهه شمشیر میبست ...
🌴سال 1360 درحالی که 20 بهار از عمرش گذشته بود پا به جبهه گذاشت ، سال 61 و در عملیات مسلم ابن عقیل(ع) در سومار در اثر اصابت ترڪش دست چپش از کتف جدا شد و به پشت جبهه برگشت. 15روز بعد با آستین خالی در دوکوهه روئیت شد. او ول کن نبود ، کسی باورش نمیشد که او هنوز میتواند سینه به سینه دوشڪا برود و با نارنجڪ خاموشش کند.
💐در عملیات والفجر یڪ در حالیڪہ 3 ماه بیشتر از قطع دست چپش نمیگذشت تیر دشمن به گردنش اصابت ڪرد و باز مجروح شد. بعد از بهبودی به جبهه بازگشت و این بار در مقر قلاجه همه را حیرت زده کرد. در مراسم صبحگاه اردوگاه قلاجه قبل از عملیات والفجر4 با آستین خالی و قداره به ڪمر، درحالیکه پرچم سرخی به دست داشت ظاهر میشد و خودش کمپوت روحیه بود.
🌷دراسفند 64 اسلحه به دست و شمشیر به ڪمر ، با گردان حضرت علی اصغر (ع) درعملیات والفجر هشت حاضر شد که هدف ضربه زدن به دشمن در جزیره امالرصاص و آن سوی اروندرود بود، تیربار چهارلول دشمن امان همه را بریده بود. وقتی روی خاکریز قفل میشد مثل موریانه خاکریز را کوتاه میکرد و تلفات میگرفت. عبدالرزاق دست به کار شد. برای رسیدن به تیربار دشمن باید از باتلاقی که بین ما و دشمن بود میگذشت و رد شدن از این همه گل و لای به این راحتی نبود و دشمن کاملا روی مواضع ما دید تیر داشت، نارنجک به کمر و شمشیر به دست حرکت کرد و دقایقی بعد تیربار دشمن خاموش شد و عبدالرزاق هم افتاد. کسی نفهمید چه شد اما همه می گفتند اینبار شمشیـر به ڪار آمد و بر سر زبانهـا افتاد که عبدالرزاق علی شیری تیربارچی بعثی را با شمشیر قیمه قیمه کرد...
🥀
#شهید_عبدالرزاق_علی_شیری
#شهادت_اسفند64_فـاو
"شهــ گمنام ــیـد"