👈🏻پاسخی به مقاله رنانی و توهین به مردم جهانشهر اصفهان ✍🏻علی صالحی هنوز منتظر وقوع پیش‌بینی‌اش برای سرنگونی دولت دهم پس از هدفمندی یارانه‌ها یا نتیجه دعوتش از روحانی برای نجات اقتصاد و یا هشدار وقوع تورم ۳ رقمی در دولت شهید رئیسی هستیم که قلم به دست گرفته و علیه مردم سیاهه می‌نویسد ما در "شنیدن صدای شهر" درجستجوی قصه کودکی و نوجوانیمان، محله‌ها و خیابان‌های گذشته را در چشم انداز امروز شهر می‌جوییم، از بی اصالتی و از دست رفتن هویت زادگاهمان شکوه می‌کنیم اما اغلب به روی خود نمی‌آوریم که ما هم با مهاجرت یا ولنگاری، مکان قصه دیگرانی از ما قدیمی‌تر را اشغال کرده‌ایم یا شاید از اول اشتباهی بوده‌ایم و به ما نگفته‌اند. ویژه‌تر در نصف‌جهان ما که هویت تاریخی‌اش در برابر سلطان‌حسین‌ها و ظل‌السلطان‌های دیروز و امروز حفظ شده این تکیه بر اصالت و سنت نقطه قوت است و نه ضعف این سنت فرهنگ‌مبنا و پیش‌برنده شهر است که در کنار توجه به نیازهای زیرساختی به سازگاری با هویت اصفهان عزیز و حفظ کوچه‌باغ‌ها و احیای بازارها، گذرهای پر از خاطره پشت نقش جهان و بازآفرینی گلدسته‌ها، تکیه‌ها و کوشک‌ها همت می‌گمارد و قدم برای حفظ جهانشهر با اصالت اصفهان بر اساس الگوهای دیرینه‌اش برمی‌دارد؛ مسیری که امروز در اروپا هم دوباره مورد رجعت است. همانطور که اریک براون در بازاریابی شهری از قول ون دنبرگ می‌گوید که زمانه بازگشت به اصل و گذشته چندمرکزی شهرها و حفظ فرهنگ دیرینه مردمانش است، بدون خجالت و البته با افتخار. ولو اینکه عمرو عاص‌های گرفتار در تحجر و فاشیسم بخواهند با حیلت قلم، در نبرد سراسر باخته به اسم نقد سنت و قبیله‌گرایی ورق را برگردانند اما این خودِ خود مردم شهرند که به جای شعار، با عقلانیت هم اصالت شهر را حفظ کرده و هم با احیای گذشته تاریخی، ظرفیت به‌روزی تولید کرده‌اند. وفادار به شهر برای پیشرفتش از جان مایه می‌گذارند تا راه را بر گرگ تمامیت‌خواهی در لباس میش، مسدود کنند همه مردم این دیار در حالی محکوم به خشونت و ضدهنجار می‌شوند که مدعیان خود در ترجمه کتاب‌هایشان با اشاره به قدرت گروه‌های مردمی، بر نقش مهمی که سازمان‌های مدنی در پرورش سرمایه اجتماعی ایفا می‌کنند تاکید کرده‌‌اند. اما حالا ترمز بریده و همین سرمایه را به مسلخ منافع می‌برند. البته علی‌رغم عصبانیت پادشاهانی که حالا مردم لخت بودن‌شان را روایت کرده‌اند، اصفهان این روزها هم اصالتش را دارد و هم سازمان‌های مردمی‌اش را و هم مسیر پیشرفت را طی می‌کند برخی نشانه‌ها از این حال بهتر، رکورد تعداد رویدادهای شهری، اجرای هم‌زمان ۵ کنسرت روی یک صحنه، اجرای ۴۰ هزار نفری سالار در همزمانی نوروز و رمضان، حضور تئاتر برگزیده خندستان در فجر از رقابت ۲۰۰ گروه و حتی فراتر، نقاشی کودکان ده‌ها کشور برای پوپک اصفهان، رکورد تماشای ۷۰ هزار نفری "تاپای جان"، فعالیت ۳ هزار مرکز فرهنگی مردمی، برگزاری متوسط ۳ کنسرت در هفته، بودجه معادل نیمی از بودجه عمرانی وزارت میراث برای گردشگری در شهر و برپایی ۱۴۰۰ کارگاه مرمت در استان، تاسیس ۵ موزه جدید و باز شدن قفل ریسباف بعد از سال‌ها، یا جشنواره‌های تفریحی ۱۰۰ هزار نفری خانواده‌ها در همین ۲ یا ۳ سال اخیر است. این را بگذارید در کنار رشد مشارکت تا مرز ۵۰٪ در اصفهان که بین دو نامزد تقسیم شد تا ظرفیت شهر بر اساس احترام به مردم را بیشتر درک کنیم اما چه سود که برخی نیم دانگ پیونگ‌یانگ درون‌شان و طالبانیسم مسلک‌شان را به دیگران حواله داده و چشمان خود را بر واقعیت بسته‌اند تا مباد داغ‌شان از دیدن مردم در میدان تازه‌تر شود اما ریشه این تیغ کشیدن غضب‌آلود پسا و پیش انتخاباتی بر سرمایه مردمی نصف‌جهان چیست؟ باید این سرمایه عظیم را تحقیر و سرکوب کرد یا شرایط را برای نقش‌آفرینی این مردم موافق یا مخالفِ تفکر ما فراهم کنیم؟ انتخابِ برخی، روایت‌های ناقص و سیاه در سرکوب یک میلیون نفر و یا نادیده‌گرفتن ۷۰۰ هزار نفر است بدون شک برای برخی مبنای کار سیاسی در رسانه جذابیت است اما جذابیت در کجاست؟ در استثنائات! و مواردِ استثنائی فراگیر و مردم‌پسند، همیشه است‌. این باعث می‌شود برای جذب مردم بر بخش تلخ تمرکز کنند اما آیا استثنائات جامعه ما فقط پلشتی است؟ این که نخواهیم یا نتوانیم خوبی و پلشتی را در کنار هم ببینیم و مردم که اساس پیشرفت هستند را چون شبیه ما فکر نمی‌کنند و در برابر موج تحمیق و قطبی‌سازی با عقلانیت وآینده‌نگری انتخاب کرده‌اند را با توهین تحجرخواهی تحقیر کنیم نه تنها راه‌گشا نیست بلکه در بلند مدت منافع و موضع ملی نصف‌جهان راهدف می‌گیرد بپذیریم که انتقام ازمردم فقط فاصله شما با شعار "زنده باد مخالف من" را بیشتر می‌کند و گفتمان "دعوا نکنید" و "توسعه" را تهی از مایه عمل نشان می‌دهد این دیار جان و جهان ماست؛ اصفهان و مردم را قربانی قد کوتاه و بلندپروازی‌ نافرجام نکنید‌ @bidariymelat