🔰 زبان سرخ مرا نشناختند که گفتند: بخند و شاد باش ... شاد! مرا نشناختند که گفتند: لب فرو بند و به سری که درد نمی کند، دستمال مبند. من اما سرم درد می کرد! ... گفتم: دیروز چاره ساز این سر پر درد یک پیشانی بند سبز بود و امروز جز با زبان سرخ نشاید که .... گو هر چه باد، باد. علی رضا قزوه 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj