توی شرایط حساس، یه شب نگهبانها پست شون رو بدون اجازه ترک کردند؛ محمود دستور داد وسط محوطه سینه خیز بروند و غَلت بزنند تا تنبیه بشن و حساب کار دستشون بیاد. تنبیهِ نگهبانها که شروع شد، یه مرتبه دیدیم محمود هم لباسش رو در آورد و همراه اونا شروع کرد به سینه خیز رفتن، وقتی هم نگاه های متعجب ما رو دید، گفت: یک لحظه احساس کردم از روی هوای نفس میخوام اینا رو تنبیه کنم؛ به همین خاطر کاری کردم که غرور بر من پیروز نشه... 🌹 شهید محمود دولتی مقدم 🌹 📕 مقصود تویی، ص۴۵ « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج » •┈••••✾▪️یاحسین(ع)▪️✾•••┈• eitaa.com/roshana_ir rubika.ir/roshana_ir •┈┈••••✾•: