تصور اینکه اگر عملیات جنگنده های آمریکایی برای فریب سوریه به وقوع می پیوست و منفجر می شد، چه اتفاقاتی در کشور می افتاد، فراتر از وحشتناک است. شرایط جامعه بواسطه وضعیت اقتصاد و معیشت که با بیماری کرونا توأم شده، بسیار حاد و ناراحت کننده است به نحوی که می توان جامعه را به انبار باروت تشبیه کرد که یک جرقه کوچک می توانست انفجار عظیمی را در سطح کشور ایجاد نماید؛ انفجاری که معلوم نبود شعله هایش تا چه ارتفاعی زبانه می کشید و چه زمانی می توانستیم شعله های آن را خاموش کنیم. دشمن نیز از این موضوع کاملا آگاه است و تحریمهای همه جانبه خود را با همین هدف اعمال کرده است. اگر بخواهیم اندکی بدبینانه به موضوع نگاه کنیم می توانیم التهاب در در ماه اخیر را در همین راستا ارزیابی کنیم؛ چرا که تجربه آبان ۹۸ نشان داده با دلار به راحتی می توان با روان جامعه بازی کرد. حتی نامه نیز می تواند در بستر همین زمینه چینی ها تحلیل شود؛ همانطور که نامه بی سلام در ارتباط مستقیم با ۸۸ بود. شلیک پدافند هوایی به سمت هواپیمای مسافربری می توانست همان جرقه ای باشد که برایش برنامه ریزی و زمینه چینی شده بود؛ البته ناگفته نماند که این اتفاق خودش فی نفسه یک انفجار است و نباید آن را در اندازه یک جرقه دانست. خدا را هزاران هزار بار شکر که این خطر از سر نظام و کشور رفع شد. اما چرا همین اتفاق برای هواپیمای روسی طور دیگر می شود و برای ما به این سادگی رفع خطر می شود؟ اشتباه آنجاست که این موضوع را به هوشمندی پدافند هوایی نسبت دهیم. هیچ هوشمندی در کار نبوده؛ همانطور که را خدا به حرکت درآورد، پدافند را نیز همو از عمل انداخت. همو اپراتور آن را دچار غفلت نمود و یا همو صفحه رادار را برای اپراتور طور دیگر نمایش داده و یا همو بوده که مسئولین آن را به تردید انداخته و از اقدام باز داشته است. نعمتهای خدا به این انقلاب را نباید فقط در آنچه به ما داده است شمارش کنیم. بسیار خطرها بوده که از سر انقلاب گذر کرده بدون آنکه ما بدانیم و بفهمیم که چه خطر عظیمی در کمین بوده است. «إن تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم» تامل در چرایی و چگونگی کمک های خداوند به ما بهترین راه برای استوار شدن ایمان به انقلاب و محکم شدن قدمهایمان در این مسیر است.