مادر می‌گوید: ذکر از لب‌های محمد نمی‌افتاد. هر وقت و هر جا کار خیری می‌کرد، در ازای تعارف تکه‌پاره کردن‌های معمول، خیلی قاطع به طرف مقابلش می‌گفت: مزد من یک صلوات است. @bicimchi1