✍ م. رمضان‌خانی حتما نشسته بود روبروی ضریح! کودکش را نشانده بود روی پا. شاید دستی روی سرش کشید و برای عاقبت بخیری‌اش دعایی خواند. صدای جیغ آمد و شلیک. دعایش مستجاب شد! @bicimchi1