#مادری_و_پسری با خود شبی پیراهنت را میبرم مادر بعدا برایت بهترش را میخرم مادر بوی تر باروت و خون وقتی که می پیچد با عطر نابت در جهانی دیگرم مادر از لابه لابه ی سرخی سربندهایم باز یا زینبی را بست دستت بر سرم مادر گفتی برو اما...الهی زود برگردی گفتم الهی برنگردد پیکرم مادر پروانه ی شمع حریمش باشم و آنقدر دورش بگردم تا بسوزم در حرم مادر انگار چشمان تو را هم با خودم بردم در چشمهایم...با نگاه آخرم مادر در عکسهایت روز و شب تسبیح چرخاندی با چادر گلدار خود در سنگرم مادر حالا کجایی که ببینی بالهایم را؟ دارم به سوی آسمان ها میپرم مادر مابین #پرواز آرزو کردم که شبها را مثل نسیم از خوابهایت بگذرم مادر نازت کنم...آرام در گوشت بگویم که گریه نکن...من از همیشه بهترم مادر #ماهرخ_درستی #شب_بخیر @bicimchi1