شعر علیرضا قزوه درباره حمله تروریستی به دانشگاه کابل
علیرضا قزوه:
صبح امروز پیامکی دیدم که شعر بود و فیالبداهه این غزلک را نوشتم برای دختری به نام کابل جان!
🥀 جان پدر کجاستی؟
جرم تو چیست نازنین؟ صدق و صفا و راستی
ای که تو از خدای خود غیر خدا نخواستی
ای به فدای خندهی زخمی و دلشکسته ات
شکر خدا که همچنان سرخوشی و به پاستی
کابل زخم خوردهام! وقت برای گریه نیست
گریهی با تبسمی، گم شده در خداستی
کابل جان خستهام! شانهی ما پناه تو
چشم و زبان پارسی! نور دو چشم ماستی
کابل جان چه میکشی؟ از دست حرامیان
کابل بی پناه من! قبله ی عشق و راستی!
دختر شعر فارسی! کابل من ! چه می کنی؟
حرف بزن! عزیز من! «جان پدر! کجاستی؟!»
@bicimchi1