خیلی‌هاشون باباشون رو درست ندیده بودند؛ یا باباشون رو اصلا درک نکرده بودند که باباشون برای امنیت مردم‌شان رفته بود! بعضی هاشون دلخوش بودند که اگر پدرشان رفته؛ کسی مثل حاج قاسم را دارند که به او پدر بگویند! به بعضی هاشون که از ابتدا پدرشان را ندیده بودند گفته بودند پدرت حاج قاسم است ولی همیشه در ماموریت است و تو می توانی در تلویزیون تماشایش کنی! حاج قاسم هم دفترچه ای داشت که شماره تک تک شان در آن بود و نوبتی به همه تلفن می زد... وقتی تصویر شهادتش را در تلویزیون دیده بودند دیگر حس می کردند واقعا بی پدر شده اند... دیگر حاج قاسم را هم نداشتند...